حشمت الله طبرزدی، تو آرش کمان گیر ایران هستی. ما هیچوقت از یاد شما غافل نیستیم. تو قدرت "ضحاک" زمان را به سخره گرفتی. درود بر تو فرزند شریف و شجاع ایران.همین.
ادامه مطلب...
خامنهای در بندر عباس و ذلت ما ایرانیها!(درویش رنجبر)
به خدای ایران سوگند وقتی انسان یک روضه خوان را میبیند که با زور سر نیزه و پول نفت ایران فلک زده به عنوان قیم، سر پرست و ولی ۷۰ میلیون ایرانی و از همه بدتر آنکه به عنوان فرمانده کلّ قوا آنهم کدام فرمانده کلّ قوا؟! فرماندهی که هیچ دانشکده نظامی ندیده و فقط شاید در قم جامع المقدمات خوانده باشد در بندر عباس با آن عصای کذأیی و چفیه شطرنجی از سوی به اصطلاح فرماندهان ارتش مورد تکریم قرار میگیرد، به ایرانی که چنین لایه لجنهای اجتماع بر آن مستولی گشتند باید افسوس خورد. شما چطور؟!
ادامه مطلب...
محمد جواد لاریجانی و وجدان نداشته (درویش رنجبر)
من حقیقتاً تعجب میکنم چگونه یک انسان حاضر میشود بخاطر پست و مقام این همه به ندای وجدان بی تفاوت باشد. آقای محمد جواد لاریجانی در شورای حقوق بشر میگوید هیچ بهایی به صرف بهایی بودن دستگیر و یا مورد شکنجه و آزار قرار نگرفته است. اجازه دهید بر اساس تجربه خودم در طول فعالیت در وزارت خارجه عرض کنم که چگونه رژیم ولایت فقیه حتی مسیحیان ایرانی را به قتل رسانده چه برسد به بهاییها که این رژیم هیچگونه حقی برای آنها قائل نیست.
در سال ۱۹۸۹ من به عنوان کارشناس سیاسی در اداره کلّ امور سیاسی بین المللی وزارت امور خارجه مشغول به کار بودم. مدیر کلّ آقای کیا طبا طبا یی (داماد مداح معروف فخر الدین حجازی که در بارگاه خمینی گفت:"بگو که خودت هستی،" یعنی با چاپلوسی به خمینی میگفت بگو که تو خود امام زمان هستی و خمینی با غیض سخن او را قطع کرد) بود. یک روز منشی آقای طبا طبا یی به من زنگ زد و گفت امروز سفیر نروژ با آقای طبا طبا یی ملاقات دارد و ایشان گفتند شما جهت صورت برداری از مذاکرات در این جلسه شرکت کنید.
با شرکت در آن جلسه برای اولین بار اسم مهدی دیباج به گوشم خورد. اصل موضوع این بود که سفیر نروژ به عنوان رئیس دورهای اتحادیه اروپا فقط به خاطر نجات جان مهدی دیباج میخواست مراتب نگرانی اتحادیه اروپا را به مقامات جمهوری اسلامی گوشزد کند. در طول این جلسه سفیر نروژ گفت ما به شدت نگران جان مهدی دیباج هستیم و از دولت جمهوری اسلامی میخواهیم که هرچه زودتر او را آزاد کند. آقای طبا طبا یی هم در پاسخ گفتند ما مراتب نگرانی شما را به مقامات مربوط خواهیم رساند.
پس از این جلسه من بسیار کنجکاو شدم بدانم آقای مهدی دیباج چه کسی هست. اول تصور کردم ممکن است ایشان یک فعال سیاسی مخالف جمهوری اسلامی هستند. دست آخر متوجه شدم ایشان بخاطر گرایش به دین مسیحیّت در زندان وزارت اطلاعات است. به هر حال بر اثر فشارهای بین المللی آقای دیباج در زمستان ۱۹۹۴ آزاد شد ولی در تابستان همان سال توسط وزارت اطلاعات ربوده شد و چند روز بعد جسد سلاخی شده او در پارکی در تهران پیدا شد.
اکنون باید به آقای محمد جواد لاریجانی که بخاطر مشتی دلار این گونه با زیر پا گذاشتن ندای وجدان پا روی خون این بی گناهان میگذارد چه گفت؟! آقای لاریجانی، من با مشاهده چنین جنایاتی از همکاری با این رژیم سر باز زدم و حتی برای گذران زندگی در غربت مجبور به ماشین شویی شدم. به خدای ایران سوگند، ماشین شویی شرف دارد به اینکه انسان در شورای حقوق بشر ژنو حاضر شود و بر روی خون بی گناهان پا بگذرد. شما را نمیدانم.
ادامه مطلب...
در سال ۱۹۸۹ من به عنوان کارشناس سیاسی در اداره کلّ امور سیاسی بین المللی وزارت امور خارجه مشغول به کار بودم. مدیر کلّ آقای کیا طبا طبا یی (داماد مداح معروف فخر الدین حجازی که در بارگاه خمینی گفت:"بگو که خودت هستی،" یعنی با چاپلوسی به خمینی میگفت بگو که تو خود امام زمان هستی و خمینی با غیض سخن او را قطع کرد) بود. یک روز منشی آقای طبا طبا یی به من زنگ زد و گفت امروز سفیر نروژ با آقای طبا طبا یی ملاقات دارد و ایشان گفتند شما جهت صورت برداری از مذاکرات در این جلسه شرکت کنید.
با شرکت در آن جلسه برای اولین بار اسم مهدی دیباج به گوشم خورد. اصل موضوع این بود که سفیر نروژ به عنوان رئیس دورهای اتحادیه اروپا فقط به خاطر نجات جان مهدی دیباج میخواست مراتب نگرانی اتحادیه اروپا را به مقامات جمهوری اسلامی گوشزد کند. در طول این جلسه سفیر نروژ گفت ما به شدت نگران جان مهدی دیباج هستیم و از دولت جمهوری اسلامی میخواهیم که هرچه زودتر او را آزاد کند. آقای طبا طبا یی هم در پاسخ گفتند ما مراتب نگرانی شما را به مقامات مربوط خواهیم رساند.
پس از این جلسه من بسیار کنجکاو شدم بدانم آقای مهدی دیباج چه کسی هست. اول تصور کردم ممکن است ایشان یک فعال سیاسی مخالف جمهوری اسلامی هستند. دست آخر متوجه شدم ایشان بخاطر گرایش به دین مسیحیّت در زندان وزارت اطلاعات است. به هر حال بر اثر فشارهای بین المللی آقای دیباج در زمستان ۱۹۹۴ آزاد شد ولی در تابستان همان سال توسط وزارت اطلاعات ربوده شد و چند روز بعد جسد سلاخی شده او در پارکی در تهران پیدا شد.
اکنون باید به آقای محمد جواد لاریجانی که بخاطر مشتی دلار این گونه با زیر پا گذاشتن ندای وجدان پا روی خون این بی گناهان میگذارد چه گفت؟! آقای لاریجانی، من با مشاهده چنین جنایاتی از همکاری با این رژیم سر باز زدم و حتی برای گذران زندگی در غربت مجبور به ماشین شویی شدم. به خدای ایران سوگند، ماشین شویی شرف دارد به اینکه انسان در شورای حقوق بشر ژنو حاضر شود و بر روی خون بی گناهان پا بگذرد. شما را نمیدانم.
ضرورت تشکیل شورای رهبری جنبش سبز
تجربه ۲۲ بهمن نشان داد که جنبش سبز از نداشتن رهبری منسجم رنج میبرد
. جهت رفع این نقیصه پیشنهاد میشود یک شورای رهبری ۳۰ یا ۴۰ نفره در خارج از کشور با مرکزیت موسوی و کروبی و خاتمی در داخل تشکیل شود. نحوه انتخاب این شورا نیز از طریق آرا مردم در دنیای مجازی(اینترنت) میتواند انجام پذیرد. روال کار بدین صورت خواهد بود که هر کسی که شناسنامه ایرانی دارد میتواند بصورت شخص حقیقی و یا حقوقی(نمایندگان احزاب و گروههای شناخته شده از مجاهدین گرفته تا احزاب ملی، مشروطه خواه، ملی مذهبی، حزب مرز پر گهر، احزاب شناسنامه دار کرد، چپها و ...) با ذکر سوابق خود کاندید شود. از میان این همه کاندید ۳۰ یا ۴۰ نفری که بیشترین رای را میآورند به عنوان شورای رهبری جنبش در خارج به دنیا معرفی خواهد شد و در کنار موسوی، کروبی و خاتمی در داخل بازوی دیپلماتیک جنبش در خارج خواهد بود.
این پیشنهاد چندین مزیت دارد، اول آنکه یک نوع تمرین دمکراسی میباشد، دوم آنکه اگر رژیم حتی موسوی و کروبی را دستگیر کند باز جنبش یک تکیه گاه بر آمده از آرا مردم دارد و سوم آنکه جنبش یک بازوی قوی جهت چانه زنی با دولتهای خارجی خواهد داشت و چهارم آنکه جنبش از سر در گمی فعلی و چه کنیم چه کنیم بیرون میآید.
این طرح باید از سوی شخص یا اشخاص شناخته شده نظیر سازگارا، گنجی، منوچهر محمدی یا دیگران با آن سوابق مبارزاتی مطرح شود تا هم توجه داخل را به خود جلب کند و هم از سوی فعالین خارج از کشور جدی گرفته شود. البته این یک نظر کلی هست و احتیاج دارد تا بصورتی کارشناسانه مورد بررسی دقیق قرار گیرد.
درویش رنجبر
ادامه مطلب...
. جهت رفع این نقیصه پیشنهاد میشود یک شورای رهبری ۳۰ یا ۴۰ نفره در خارج از کشور با مرکزیت موسوی و کروبی و خاتمی در داخل تشکیل شود. نحوه انتخاب این شورا نیز از طریق آرا مردم در دنیای مجازی(اینترنت) میتواند انجام پذیرد. روال کار بدین صورت خواهد بود که هر کسی که شناسنامه ایرانی دارد میتواند بصورت شخص حقیقی و یا حقوقی(نمایندگان احزاب و گروههای شناخته شده از مجاهدین گرفته تا احزاب ملی، مشروطه خواه، ملی مذهبی، حزب مرز پر گهر، احزاب شناسنامه دار کرد، چپها و ...) با ذکر سوابق خود کاندید شود. از میان این همه کاندید ۳۰ یا ۴۰ نفری که بیشترین رای را میآورند به عنوان شورای رهبری جنبش در خارج به دنیا معرفی خواهد شد و در کنار موسوی، کروبی و خاتمی در داخل بازوی دیپلماتیک جنبش در خارج خواهد بود.
این پیشنهاد چندین مزیت دارد، اول آنکه یک نوع تمرین دمکراسی میباشد، دوم آنکه اگر رژیم حتی موسوی و کروبی را دستگیر کند باز جنبش یک تکیه گاه بر آمده از آرا مردم دارد و سوم آنکه جنبش یک بازوی قوی جهت چانه زنی با دولتهای خارجی خواهد داشت و چهارم آنکه جنبش از سر در گمی فعلی و چه کنیم چه کنیم بیرون میآید.
این طرح باید از سوی شخص یا اشخاص شناخته شده نظیر سازگارا، گنجی، منوچهر محمدی یا دیگران با آن سوابق مبارزاتی مطرح شود تا هم توجه داخل را به خود جلب کند و هم از سوی فعالین خارج از کشور جدی گرفته شود. البته این یک نظر کلی هست و احتیاج دارد تا بصورتی کارشناسانه مورد بررسی دقیق قرار گیرد.
درویش رنجبر
اشتراک در:
پستها (Atom)