پایان تاریخ پیشتازی علما شیعه در ایران


در پی سقوط اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، فوکو یاما با نگارش کتاب جنجالی "پایان تاریخ"، لیبرال دمکراسی را به عنوان تکامل یافته ‌ترین شکل حکومتی که بشر از آغاز تاریخ تاکنون بخود دیده است معرفی‌ کرد.اکنون نیز که در فراسوی تحولات زنده و پویای فعلی‌، مرگ رژیم اسلامی در افقهای نه چندان دوردست پدیدار گشته به جرات می‌توان گفت زمان آن فرا رسیده است تا کتاب "پایان تاریخ پیشگامی علما شیعه در ایران " به نگارش در آید.
همگان می‌‌دانیم که نهاد روحانیت شیعه به شکل و ترکیب فعلی‌ از زمان صفویه در تمامی‌ تار و پود حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی‌ جامعه ایران ریشه دوانده است. بر شمردن یکایک صدماتی که تنیده شدن این نهاد بر پیکر جامعه ایران به بار آورده میتواند موضوع تحقیقی گسترده باشد که در این مجال تنگ حتا اشاره به سر خطهای آن نیز آسان نیست. نگاهی‌ گذرا به تحریرات شاخصترین مرجع شیعه ( علامه مجلسی) در قالب "بحار و الانوار" و یا "حلیت المتقین" چیزی بیش از هذیانهای بر آمده از دهان شخصی‌ تب زده دستگیر انسان نمی‌‌شود.
از نقش مخرب "علما" شیعه در دوران صفوی که بگذریم، باید گفت تحمیل قرارداد ترکمانچای علی‌ رغم کوششهای خردمندانه قائم مقام فراهانی جهت جلوگیری از چنین خسران بزرگی‌ به تمامی بر شانه مسئولیت علمای شیعه قرار دارد. آنها بودند که فتح علی‌ شاه قاجار را به جنگی نابرابر با روسیه فرستادند و موجب از دست رفتن بخشهای دیگری از خاک ایران شدند. آخوند‌های حاکم بر ایران امروز، با وقاحت تمام واقعه رژی(تحریم تنباکو توسط آیت اله شیرازی به منظور لغو قرارداد ناصر الدین شاه با انگلیس) را به عنوان سند ضدیت علما با استعمار به نو باوگان ما می‌‌اموزند ولی‌ از حقیقت تلخ قرارداد ترکمانچای که تمامیت ارزی ایران را خدشه دار نمود سخنی به میان نمی‌‌آورند. تاریخ را به رای خود تفسیر می‌‌کنند.
از عهد ناصری که موضوع تجدد محور گفتمان "علل عقب ماندگی جامعه ایران" قرار گرفت همواره روحانیت سنتی‌ به عنوان عامل بازدارنده و یا ترمزی در مقابل تجدد عمل کرده است. تاریخ هیچگاه ستمی را که از جانب علما شیعه بر زنده یاد رشدیه(بنیانگذار مدارس نوین در ایران) وارد شد فراموش نمی‌‌کند. هر زمان که جامعه فلک زده، تراخمی و عقب مانده ایران تلاش کرد برای رهایی از گنداب عقب ماندگی گامی‌ به جلو نهد سر و کله علما شیعه با فریاد و اسلاما پیدا شد. حکایت شیخ فضل اله نوری در این خصوص شهره خاص و عام هست.
متاسفانه به دلیل نفوذ این طبقه بر روح و روان جامعه ایران، دست کم در طول یک سد سال گذشته هم حاکمان و هم روشنفکران تا توانستند به آنها امتیاز(باج)دادند به حدیکه امروز خامنه‌ای مالک هست و نیست ایران شده است. رضا خان میر پنج برای تصاحب تاج شاهی‌ در مراسم عاشورا کاهگل به سر مالید تا دل علما را بدست آورد.‌ای کاش رضا شاه می‌‌توانست بجای ثبت و ضبط زمینهای شمال به تاسی‌ از آتا تورک به طور اصولی‌ حساب علما را از حکومت برای همیشه جدا می‌‌کرد.حتا بزرگمردی بنام مصدق نیز در مقطع کوتاهی‌ با آخوند کاشانی همراهی داشت. خوشبختانه مصدق بزرگتر از آن بود که دنیای مدرن را با شال سبز و سیاه اخوندی اشتباه بگیرد.
در طول دوران دیکتاتوری محمد رضا شاه، هم دیکتاتور و هم روشنفکران چنان به علما امتیاز دادند که در نهایت بلای خمینی بر ما نازل شد. "اعلاحضرت" وزیر در بارش(علم) را به دیدار آنها میفرستاد. نخست وزیر شاه(هویدا) از بودجه محرمانه به آنها حق و حساب می‌‌پرداخت. خمینی به عنوان طلبه خرده پا هنگامیکه با حق شرکت زنان در انتخابات مخالفت کرد(مخالفت با کا پیتو لاسیون و آن سخنرانی‌ کذا در خرداد ۱۳۴۲ بهره برداری از احساسات ملی‌ برای اهدافی واپسگرایانه بود) تنها زمانی‌ توانست از گیوتین محمدرضا شاه جان سالم بدر ببرد که جمعی از "علما" درجه اجتهاد او را امضا کردند.
حکایت روشنفکرانمان هم حکایت بس غمباری است. هرچند امثال صادق هدایت زیرکتر از آن بودند که به آخوند جماعت باج بدهند ولی‌ امان از "روشنفکرانی" نظیر جلال ال احمد("غربزدگی" و "خسی‌ در میقات" وزنه ال احمد را در جامعه امروز نشان می‌‌دهد. تاریک فکری که خود را روشنفکر جا زده بود). در پسامد ال احمد موجود ارتجاعی دیگری به نام شریعتی‌ با "اسلام علوی" ظاهر شد. شریعتی‌ کوره راه تاریکی‌ را به عنوان راه نجات پیش پای جوانان گذاشت. جالب است که او با وقاحت اعلام کرد" امضای هیچ اخوندی را پای قراردادهای استعماری نمی‌‌بینید". در هیاهو ی آن سخنرانیهای آتشین کسی‌ از او نپرسید آقای "دکتر" لطفا قدری در مورد نقش علما در جنگ دوم ایران روس و تحمیل قرارداد ترکمانچای توضیح بفرمایید.
اکنون با چنین پیشینه غمبار و ننگینی آیا فرصت آن فرا نرسیده که در فراسوی مرگ رژیم ولایت فقیه فصل پیشتازی علما در جامعه ایران برای همیشه بسته شود؟
درویش رنجبر darvishranjbar@gmail.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر